خسته و راحت

جایی که من خودمونیَم

خسته و راحت

جایی که من خودمونیَم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارامش» ثبت شده است

۱۷خرداد

سلام تنها وجود آرامش بخشی که با بدونت وجود دریایی مرا پر تلاطم تر و پریشان حال تر میکنی.

حالت که انشاالله خوب است؟!خب خدارو صد هزار مرتبه شکر...منم هم خوبم یعنی اگر بودی بهتر هم میشدم!

آه از این فراق،از این فاصله ها...میدانی فاصله ها درد ها را که کم نمیکند هیچ بلکه بر تنگ دلی ها هم میفزاید...حالا باز هم با جرئت تمام بگو که دوری و دوستی!کدام دوری؟کدام دوستی؟

مگر نشنیده ای که میگویند از دل برود هر آنکه از دیده برفت!

پس بیا کمی در جمع ما بنشین که بگویم برایت از ناگفته ها،از دلشکسته ها،از گرگانی که در جامه ی میشان اند...درست است مسافت ها زیاد است و مقصد بس بعید ولی روزی تو را به آغوش میکشم ای مجهول زندگانی من...تو هم اگر نیایی قسم به همین دریا من به سراغت خواهم آمد....

پس منتظر باش تا وصال این فراق سر برسد...

آذردخت ♥♫♥♫♥